فقط 4سال داشتم .به سفری رفتم که میدونم همه دوست دارند برن. آره کربلا. چون 4سال داشتم و چیزی از حرم سرم نمی شدوفقط گیر بازی بودم زیاد چیزی از سفر نفهمیدم اما یک جا خیلی نظرم رو جلب کرد. بزرگ تر شدم 9سالم بود. روزی پدرم باخوشحالی به خانه آمد .خبری که به ما داد مثل یک معجزه بود. امام حسین مارا طلبیده بود . 29اسفند چمدان خودم رو بستم و روز بعد با دختر عمو هایم به کربلا سفر کردیم. اولین سفر نجف بود. سوار هواپیما شدم.پس از 2ساعت ب ...